سما طلاسما طلا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

گلهای زندگی ما

تو چشام نگاه کن

این روزها مثل برق وباد میگذره خواهرم میگه تا سر بچرخونی روزی میرسه که میان و دخترتو میبرن ومن تمیخوام سر بچرخونم وقتی دست کوچولوتو میذاری روی صورتم و میگی مامانی تو چشام نگاه کن و بازدم گر نفسات میخوره توی صورتم ومن نمیخوام رومو برگردونم وقتی عمیق تو چشام نگاه میکنی و میگی تو چشات سما طلا رو میبینم ومن نمیخوام رومو برگردونم  به یاد اولین باری میفتم که خانم دارابی پرستار مهربون اتاق عمل صورت تو رو اورد نزدیک صورتم وتو تو چشای من نگاه کردی خدایا هزاران بار شکرت کردم بازم شکرت میکنم خدایا  در راه تربیت فرزندام منو رها نکن تحظه لحظه به تو وابسته ام خدایا من چی میخواستم که به من ندادی یادم نمیاد...... ...
31 تير 1392

لباسای مامانی

سلام چند تا از عکسای سما طلا با لباسای مامان   برو ادامه مطلب جانم خنده های از ته دلشو بخور مامانی بخور بخور خوشمزه اس نه.......!!؟؟؟؟؟ ...
17 تير 1392

خداحافظ امتحانات

سلام به گل زندگیم شازده خان عزیزم بلخره ماهی به دمش رسید و امتحانات رو به اتمام است سعی میکنم بابرنامه های خوب تابستون خوبی رو برات بسازم                                                        و همینطور سما طلا او هم این روزا مشغول جدا شدن از لاستیکی روز اول یک ربع یه بار رفتیم دسشویی دسشویی رو هم با تمام امکانات تزیین کردیم لامب صورتی نقاشی های مامان باد کنک امروز روز ٤ و...
15 تير 1392
1